اشک عاشق

ساخت وبلاگ
آومدم یه شعر بنویسم ولی مطابق معمول سردرد های بعد از واکسن و بعد از بیماری نمیزاره هیچی تو ذهنم منعقد بشه.این واکسن لعنتی برا من دو تا عوارض داشته اولا سردردها تقریبا پیوسته و دوما احساس خواب آلودگی مداوم... حال دلم خوب است ولی سرگیجه دارم من مدامهمچو ماهی که کرده اند او را پریشان در تنگ جامگویا زمانه دارد، برآیم میزند پایان قصه را ورقشاید فردا چون رسد بنهند بر سینه من خشت خامبودم چون غزالی در دشت و کوه چابک و دواناکنون ببین در این قفس چگونه گشتم ام رام رام اشک عاشق...
ما را در سایت اشک عاشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : matash0ashka بازدید : 118 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 20:31

تو که رفتی از کنارم ای جانشده ام چو سنگ تو بی جانشب و روز روی سنگ قبرتز نبود روی تو نالان و نالاندمی برخیز و بنگر مرا بازببین اشک مرا ریزان و لغزانتو که رفتی و گذشتی از مندگر که کند  درد من درماندرد تو اتش زده به جانمنکند خاموش آتش قطره بارانچو مستیم که کنون ز مستیز کفش بداده عقل و ایماننشود باور من هرگز کهنباشی دگر در جمع مستانشب و روز با تو بودم همدمنشوم جدا ز تو ای پیکر بی جاننروی ز خاطر من هرگز تا دمی که دهم جان به دست یزدانبنوشیم این غزل تا دل عشاق بدانددل نیما نگشته جدا از دل رفیقانبشنو از پیر خردمند که دهد تو را پندبه رفاقت رفیقان تو بمان بر سر پیمان اشک عاشق...
ما را در سایت اشک عاشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : matash0ashka بازدید : 113 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 20:31